سلام ممنونم که سر ميزنيد من هر چهارشنبه ميآپم
مي نشستم خسته در بستر خيره در چشمان روياها زورق انديشه ام , آرام مي گذشت از مرز دنياها روزها رفتند و من ديگر خود نمي دانم كدامينم آن من سرسخت مغرورم يا مغلوب ديرينم ؟بگذرم گر از سر پيمان مي كشد اين غم دگر بارم مي نشينم شايد او آيد عاقبت روزي به ديدارم
سر بزني خوشحال ميشم