گفتم تو بگو که من چه باید بکنم
آن چیست بگو که من نبایدبکنم
گفتم بنویس چه ساکتی دیر شده
گفت دیر نگو بگو زمان پیر شده
گفتم تو بگو که شعر من کافی نیست
از حق تو بگو که قصد حرافی نیست
گفتم چه کنم باعث قهر علی الحق نشوم
گفت بیدار بمان که حق نا حق نشود
سالکان، این ماه را به رفع تکلیف نمىگذرانند ...
آن جا که مىتوان با قطره اشکى در نیمههاى شب، انبوه آتشى را خاموش کرد؛
آنجا که فرشتگان، به نزدیک ترین مدار زمین رسیدهاند؛
آنجا که شیاطین در « بند» هستند؛
آنجا که درهاى جهنم بسته است، درهاى رحمت باز؛
و ... آنجا که روزه سپر است از آتش!
چرا غفلت؟!
ای که ندانی تو همی قدر شب
سورهی واللیل بخوان از کتاب
قدر شب اندر شب قدر است و بس
برخوان آن سوره و معنی بیاب
همچو شب دنیا دین را شب است
ظلمت از جهل و ز عصیان سحاب
خلق نبینی همه خفته ز علم
عدل نهان گشته و فاش اضطراب
حال که « ایاما معدودات»، بهترین فرصت براى تزکیه نفس و « لعلکم تتقون» شدن است،
چرا کسالت و تنبلى؟!
باید از لحظه لحظه این ماه استفاده کرد و از روزها و شبهایش بهرهها گرفت؛
تا موفق به دریافت « کارنامه قبولى» شد!
و باید قدر شبهاى «قدر» را دانست؛
بخشنده مهربان منتظر است تا « یا رب» بخشش خواهان را بشنود:
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گِرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که درى بود، به شب مىبندند الا در دوست را که شب باز کنند
و آنان که عمر خود را صرف اطاعت از دستورات الهى کردهاند، به همه شبهاى ماه رمضان توجه دارند و مىگویند:
هر شب، شب قدر است، اگر قدر بدانى! ...
و در مرد علی (ع) همین دوبیتی بس
گویند علی را که خدا بود ، نبود !
گویند که از خدا جدا بود ، نبود !
من در عجبم میان این بود و نبود
کاین بود چه بودی است که هم بود و نبود
شهادتش برعموم شیعیان تسلیت باد
آپدیت بعدی: سه شنبه دوم آبان