خدايا :
من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري ! پس اي خدا! هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يک کلام ... محتاج توام ! پلکهاي مرطوب مرا باور کن ،
اين باران نيست که ميبارد ، صداي خسته ي من است که از چشمانم بيرون ميريزند