زهراست كه خداوند نامش را به مسند قداست نشاند و كوثرش ناميد و زمين - سجاده گسترده نيايش او - در شبي كه عبور را از كوچههاي مدينه دزديده بودند و سكون در همه چيز فرياد ميكشيد، چون هالهاى از نور، چنان مخفي اش كرد كه دشمن ابتر، از شرم در حجم كوچك خود آب شد.
بانوي رجا ! بىجهت نيست كه نامت با ناگهان گريه رقم خورده و يادت ، باران اشك را در چشمان مضطرب ميروياند. تو حد عظيم درد حيدر را جزر بودي و نامت تكيهگاه تنهايي علي عليه السلام بود.
تو نخستين ميعاد اشك و نماز را با عبور غريبانهات درجاده حادثه، بال در بال ملائك، به تصوير كشيدي كه سوختن باختن نيست ، توانستن است.
تو عشق محض را به رخ فرشتگان كشيدى و بعد از تو، فرزندانت وارثان عشق پاك و شهادت تواند كه قيام كاخ يزيد، بازتاب آموختههاي زينب است; از بيتالاحزان و مسجد مدينه تا دشت كربلا و شام.