با سلام.
ممنون از اظهار نظرت. پاسخ آنكه :
1- نوشته هاي من در قلمرو داستان پردازي است. لذا چه بسا داستاني حقيقي را گرفته و با قدرت خيال به آن شاخ و برگ بدهم. بنابر اين در حوزه داستان نويسي نمي تواند مو به مو انتظار حقايق را داشت ؛ اگر چه اصل داستان درست باشد.
2- مي توان تصور كرد كه مردم قبلا تورات را حفظ بودند اما يادشان رفته بود . وقتي عزير برايشان خواند ؛ مردم آنچه را فراموش كرده بودند به ياد آوردند.
3- علت نبودن اين داستان در قران ، آن است كه بسياري از سرگذشت انبيا در قران نيامده است. بلكه فقط به آن اشاره شده است. مثل همين داستان. اگر قرار بود همه سر گذشتها در قران مي آمد ؛ قران بسيار طولاني و چندين جلد مي شد. حال آنكه خدا بنا بر اقتصار داشت.
4- ما سرگذشت بسياري از اقوام گذشته را از روايات اهل بيت (ع) ميگيريم كه اساس همين داستان هم از جمله آنان است.
باز هم از دقت نظر شما تشكر مي كنم.