سلام دوستان
از عكسهايتان كه خيلي زيبا بود ممنونم
كار گل زار شود گر تو به بازار ايي
نرخ يوسف شكند گر تو ببازار ايي
بلبل تنها
« دوست آن باشد که گيرد دست دوست »دست من عمريست در اين جستجوست« رشته اي بر گردنم افکنده دوست » جاي دستم رشته هه(!) در دست اوست من نمي دانم حبيبم يا اسير رشته را بگذار و دستم را بگيردوست آن باشد که گيرد دست دوستدست چپ يا راست هر يک ميل اوست !
مهدي جان سلام .من اهل كوچه پشتي هستم. درب چندم پلاك چند. تو را ساده و بي آلايش يافتم . دوست دارم من نيز بي رنگ باشم.برايم بگو: چطور به چنين صداقتي رسيدي .
ديروز در اتوبوس شعري گفتم .در وبلاگم آنرا بخوان و با من كاستي هايش را ضمضمه كن.
مهدي جان از جمله دوست داشتني هاي من مطالعه بر روي مردم است . مردمي كه در اطراف ما زندگي مي كنند . گاهي بايد از آنها چيز آموخت وگاهي با يد چيزي را به آنها آموخت .
تو به چه مطلبي علاقه داري؟